×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

به کجا چنین شتابان؟

عاشقان معنویت وارد شوند

× وحشت از عشق که نه ترسم از فاصله هاست وحشت از غصه که نه ترسم ازخاتمه هاست ترس بیهوده ندارم صحبت از خاطره هاست صحبت از کشتن نا خواسته عاطفه هاست کوله باری پر از هیچ که بر شانه ماست گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست
×

آدرس وبلاگ من

behzadt27.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/behzadt27

دوزخ

داد درویشی از سر تمهید ....سر قلیان خویش را.......به مرید
گفت که از دوزخ ..ای نکو کردار......قدری اتش به روی ان بگذار
بگرفت و ببرد و باز اورد.......عقد گوهر  ز  درج  راز  اورد
گفت ..که ..در .دوزخ   .هرچه  گردیدم ....درکات حجیم را دیدم
هیزم و اتش و ذغال نبود ......اخگری بهر اشتعال نبود...هیچ کس اتشی نمی افروخت
زاتش خویش هر کسی می سوخت  ...زاتش خویش هر کسی می سوخت
.........شعر  از .....صغیر کاشانی



جمعه 21 اسفند 1388 - 10:16:55 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم